عاشقی خیلی سخته

عاشق های دل شکسته

عاشقی خیلی سخته

عاشق های دل شکسته

عاشقی خیلی سخته

به وبلاگ من خوش آمدید .

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

عاشق دلشکسته

یک روزی یک پسری به دختری عاشق میشه :)

جالبش اینجاست که هر دو یک دیگر را دوست دارند ولی هیچ کدام نمیتونه به دیگری بگه . یک روزی دختره از پسر شماره میخواد و پسره میده . پسره به امید اینکه زنگ میزنه و دوست میشم شماره را بهش میده ولی بعد پسره پشیمان میشه حالا در ذهن همه این سوال پیش میاد . چرا پشیمان ؟

برای اینکه دختره برای اینکه این پسر را در پیش پدر و مادرش خراب کنه شب وقتی که پدر از کار میاد زنگ میزنه و قطع میکنه و پدر هم شک میکنه و به پسر میگه کیه و چون پسر چون شماره دختره را نداشت میگه نمیدونم شاید مزاهمه پدر میگه گوشیو بده بینم . پسره هم میده چون از هیچ چیزی خبر نداشت و پدر که زنگمیزنه دختره بر نمیداره و پدر که زود زود زنگ رد دختره در آخر اسمش را مینویسه و اس ام اس میکنه و پدره اون وقته پسر را مجازات میکنه پدره میگه از این به بعد از مدرسه به خونه و از خونه به مدرسه و دیگه هم به هیچ فامیلی نمیری . حالا بعد از مدت ها پسره یک راهی رو پیدا میکنه و از دختره میپرسه چرا ؟ 

و دختره در جواب میگه من نمدونستم که پدرت خونه است و در آخر پسره احساساتش را به نسبت به دختر آشکار میکنه و میگه من تو را دوست دارم و دختره هم میگه منم تو را دوست دارم . 

پسره به امید اینکه دختره اون را دوست داره خیلی خوشحال بود . وپسره هر راهی را ممکنهبا دختر صحبت کنه را امتحان کرد و دختره هر روز و هر شب بدون اینکه وقت را بشناسه بهخ پسره از تلفن خونه زنگ میزد ولی تا اینکه پدر دختره گفته بود میخوام پرینت تلفن را در آورم و روزی رسید که پدر دختره پرینت را گرفت و جالبش اینجاست که پسر و دختر در سه روز 15 ساعت باهم در تلفن حرف زده بودنند . و پسره هم در میان آشنایان سر به پایین شد ولی بازهم پسره نتونست از دختره جدا بشه و در آخر دختره به پسره میگه تو کی و من کی و به زبان آذری های عزیز ( سن کیم من کیم ) و پسره دست به خود کشی میکنه چون پدر پسر میدونست که شاید یک وقتی این کار اتفاق بیفتدآماده بود و وقتی که شاه رگ را برید پدره وقتی به اتاق وارد شد و وقتی که اون صحنه را دید زود پسر را به بیمارستان رسوند و بعد از مدتی پسره از بیمارستان ساغلم بیرون آمد . اگر همین الان از پسره بپرسی که باز هم اون دختر را دوست داری ؟ میگه آره . و اگر بپرسی چرا ؟ میگه من مجنون اون هستم و اگر هم صد هزار بار هم این اتفاق ها بیفتد باز هم جواب من بله است . به نظر شما کار پسره درست است یا غلط ؟

1 - بله 

2 - خیر 

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.